Image and video hosting by TinyPic یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور.......کلبه ی احران شود روزی گلستان غم مخور
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بترسید بترسید که خدا چنان پرده بر بنده گستریده که گویى او را آمرزیده . [نهج البلاغه]

سلام ! - من و گل نرگس

جستجو در وبلاگ:
Powerd by: Parsiblog ® team.
سلام !(پنج شنبه 85 اسفند 10 ساعت 3:43 صبح )

 

بیا و بنگر که چگونه در این ایوان تاریکی
به جستجوی سپیده دم می گردم
باد می وزد و
صداای سو سوی آن را با نسیمی به گوش
می سپارم
بوی باران می آید
بوی خاک
بوی غم
گوش کن
صدای جیر جیرک را می شنوی
که خود را
گوشه ای از باغچه پنهان کرده است
او هم دلتنگ است
تنها و غریب
او هم دلتنگ است
و به جستجوی صدایی آشنا
مثل من و تو
که به دنبال خیال گل سرخ
تا اوج خواهیم رفت تا بینهایت
تا خدا..

 

 

سلام خدا جونم

خوبی؟

میتونم چند تا سوال بپرسم؟

چرا نام و عنوان اینقدر آدم ها رو عوض می کنه ؟

ببینم تو  از وقتی بهت گفتن مولا یه جوریت نشد ؟!!

مواظب من باش !

"دردم از یار است و درمان نیز هم " یعنی چی ؟

این وسط تکلیف منه درد گرفته چیه ؟؟؟

این راسته که از رگ گردن نزدیکتری ؟

اگه هستی که خودت میدونی چقدر ضعیفم .

پس میبخشی دیگه ؟ مطمئن باشم ؟ دیگه سفارش نکنم ؟؟؟

چرا من هر چی درختای دلم رو نذر اومدن بهار میکنم، بهار نمی آد؟؟؟

اگه باغ دلم بی درخت بشه که دیگه بهار به دردش نمی خوره !!!

تو به این بزرگی چطوری تو دستهای من فرود می آی ؟

چرا همیشه وقتی فکر میکنم باهام قهری....یواشکی چشمک میزنی ؟؟؟

من باید منت کشی کنم یا تو ؟؟؟

خود سازی یعنی چی ؟

من باید خودم رو بسازم یا شما من رو ؟؟؟

اصلا اون سوالا رو ولش کن .........

.... می آی یه پروژه ی دو نفره برداریم ؟؟؟

اگه یه روز جاهامونو با هم عوض کنیم تو میتونی بنده ی خوبی باشی‌؟؟؟

من که نمیدونم خدا ی خوبی میشم یا نه...

برا بنده شدن من چقدر زمان لازمه ؟؟

اصلا ببینم واسه خدا شدن شما چقدر زمان صرف شد ؟؟

من بندگی بلد نیستم...تو که خدایی بلدی ؟؟؟؟

کمکم میکنی ؟؟؟

راستی  چرا گل نرگسم نمیآید؟

هنوز وقتش نرسیده!؟

پس کی؟

راستی این جمعه میاد؟

راستی خدا جونم

من تا کی پنج شنبه به امید اینکه فرداش مهمون دارم

نرگس بخرم؟

خونمون بوی عطر نرگس گرفته!

ولی صاحبش نیست!

 

 

میگمهاا

خدا جونم!

فکر میکنی باهام قهر کرده؟

فکر میکنی دلشو شکستم؟

الهی بمیرم...

 

 

 

 

خرم آن روز کز این منزل ویران بروم

راحت جان طلبم وز پی جانان بروم

 گر چه دانم که به جایی نبرد راه غریب

من به بوی سر آن زلف پریشان بروم

دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت

رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم  

 

چون صبا با تن بیمار و دل بی‌طاقت

به هواداری آن سرو خرامان بروم

در ره او چو قلم گر به سرم باید رفت

با دل زخم کش و دیده گریان بروم

نذر کردم گر از این غم به درآیم روزی

تا در میکده شادان و غزل خوان بروم

به هواداری او ذره صفت رقص کنان

تا لب چشمه خورشید درخشان بروم

تازیان را غم احوال گران باران نیست

پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم

ور چو حافظ ز بیابان نبرم ره بیرون

همره کوکبه آصف دوران بروم

 

کجایی عزیز دل فاطمه؟ 

گذاشتی رفتی!

نمیگی دلم تنگ میشه؟

اینه رسمش؟

نمیگی نگران میشم!

این همه مدت رفتی

خبرم نکردی!

اینه رسمش!

 

 

 

 

.

.

.

دوباره بارون....

امن یجیب مضطر اذا دعاء و یکشف السوء

اگر آن طایر قدسی ز درم بازآید

 

عمر بگذشته به پیرانه سرم بازآید

دارم امید بر این اشک چو باران که دگر

 

برق دولت که برفت از نظرم بازآید


» نرگس*
»» شاخه نرگس ( نظر)

اوقات شرعی

بازدیدهای امروز: 270  بازدید
بازدیدهای دیروز: 3  بازدید
مجموع بازدیدها: 123746  بازدید
[ صفحه اصلی ]
[ پست الکترونیک ]
[ پارسی بلاگ ]
[ درباره من ]

سلام ! - من و گل نرگس
نرگس*
» آرشیو یادداشت ها «
دونه های انارم
» موسیقی وبلاگ » اشتراک در خبرنامه «
 
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن